ایداایدا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 26 روز سن داره

دختر گلم آیدا

سلام به همه ی دوستان خوبم

1391/8/18 10:08
نویسنده : پروانه
229 بازدید
اشتراک گذاری

متاسفانه به خاطر بعضی مسائل مدت زیادی نتونستم بیام که امیدوارم از این به بعد بتونم به موقع آپ کنم.می دونم که این اواخر خیلی نامرتب شدم ولی مشکلاتی پیش اومده بود که نه حوصله داشتم نه وقتشو ولی بهر حال داره همه چیز یواش یواش به حالت عادی خودش برمیگرده مدتی هست که کارخانه ای که من و مهدی اونجا مشغول به کار هستیم به مشکل مالی خیلی زیادی برخورده و وضعیت کارخانه بحرانی شده و صد در صد هم تو وضعیت پرسنل هم تاثیر زیادی گذاشته مشکل اصلی اینکه مدیر شرکت حاضر به مرخص کردنمون نیست و ما هم یه جورایی مجبور هستیم تو این وضعیتی که چند ماهی هست که از حقوق خبری نیست تحمل کنیم ولی کاش همه مشکلات این بود از طرفی دیگه به ناچار مجبور شدیم خونه رو بفروشیم و الان هم چند روزی هست که گرفتار بنگاه و دنبال خونه گشتن هستیم مامان جون و باباجون هم رفتن شهرستان و ما هر روز صبح مجبوریم صبح زود بریم شهرستان و ایدا رو ببریم اونجا و برگردیم سرکار خودمون بعد از ظهر هم دوباره بریم ایدا رو برداریم و عصرها هم دنبال خونه بگردیم البته نه اینکه خونه پیدا نمیشه ، خونه هست ، من یکم وسواس دارم بهر حال جدایی از این مسائل وضعیت روحی مهدی هم زیاد خوب نیست و همش تو فکره واسه همین برای من هم دیگه حوصله ای نمی مونده ولی مطمعن هستم که به زودی همه مشکلات حل خواهد شد چون خدا را باور دارم و همه مشکلات رو به اون سپردم

جدایی از مشکلات بگم از دختر گلم ایدا خانومی دیروز عکس علی رو می خواست و میگفت بده من ، من هم به خاطر اینکه خرابش نکنه هی بهونه می اوردم تا بهش ندم هر جوری پیچوندمش باز هم حرف خودشو زد اخرش دید نمیشه خیلی با احساس و متانت برگشت بهم گفت مامانی خواهش میکنم بده اصلا انتظار نداشتم ایدا تو این سن خواهش کردن برای انجام دادن کاری رو بلد باشه و بتونه درکش کنه و جالبتر از اون پشت سرش بهم گفت یه بوس بده و برگشت بوسم که کرد گفت حالا بده دیگه من هم که ذوق زده شده بودم اونقدر بوسیدمش که طفلی گریش گرفت

هزار ماشااله با اینکه هنوز 2 سالش تموم نشده ولی جمله بندی هاش خیلی خوبه و خیلی واضح صحبت میکنه و مثل طوطی هر چی میگم تکرار میکنه و تو ذهن خودش ضبط میکنه ولی یه جورایی هم خطرناکه اخه هر وقت می خوام راجع به ایدا با مهدی صحبت کنم کاملا متوجه میشه و خیلی با دقت گوش میده زیرکانه نگاه میکنه ببینه عکس العمل ما چیه ایدا تازگی ها خاله بازی رو از سارینا یاد گرفته و خیلی قشنگ با اسباب بازیهاش بازی میکنه من هم یه سری اسباب بازی از اونهایی که وسایل خونه هست براش گرفتم و خیلی قشنگ با خودش و اسباب بازیهاش خاله بازی میکنه و بعضی موقعها و از من و مهدی میخواد که به جمعشون بریم و مهمونشون باشیم وقتی حال و هوای ایدا رو میبینم خدا رو شکر میکنم که این نعمت بزرگ را به من هدیه داده کاش بتونم مایه افتخارش بشم

دختر نازم مطمئن باش برای خوشبخت شدنت همه زندگیم رومیدم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)