آرزو می کنم که فرو افتادن هر برگ پاییزی آمینی باشد برای همه آرزوهایت ...

سلام سلام صدتا سلام

تولد نی نی وبلاگ رو واسه همه وبلاگی های عزیز به خصوص اونهایی که تو جشنواره برنده شدن تبریک میگم

من و ایدا خانوم گل چند روزی بود که درگیر سرماخوردگی بودیمم پنشنبه هم با علی آقا و عمه الهام و بابایی رفته بودیم خونه آقا جون خیلی خوش گذشت حسابی برف اومده بود و ما هم کلی برف بازی کردیم

این دخمله مامان هم خیلی خیلی بلا شده یه جا اروم قرار نداره فقط دوست بازی کنه و خلاصه پدر مامانی رو دربیاره

این دختر ناز مامان ماشاله خیلی ناز شده البته همه نی نی ها نازن

چهارشنبه شب که عمو جمال اومده بود خونه ما ایدا هم که خوابشو گرفته بود نصف شب شروع کرد به گریه زاری و ما هم مجبور شد تا ساعت سه شب با ایدا تاب بازی میکردیم

طفلی عزیزم داشت رو تاب خوابش میبرد ولی حاضر نبود از تاب بیاد پایین

صبح هم خیلی کلافه بود چون شبو راحت نخوابیده بود

پنچشنبه شب هم تو راه تو ماشین خوب خوابید وقتی رسیدیم خونه مامان جون اینها خیلی سرحال بود و حسابی با عمه الهام و عمو جمال بازی کرد شب هم خیلی راحت خوابش برد

دختر نازم هر روز بیشتر از دیروز بهش وابستگی بیشتر میشه الان دیگه همه نفس من شده و یه لحظه دوری ازش برام واقعا سخت شده

چند کلمه ای که ایدا یاد گرفته و میگه

مامان

بابا

داپ داپ یعنی تاپ بازی

اب

می یعنی بده

اب پا یعنی اب بازی

آدییم یعنی انداختم

جیییییز

اخ

نی نی

هاپ هاپ یعنی هاپو

حرس هو یعنی خرس کوچولو

نام نام یعنی خوردنی

به به از چیزی که خوشش بیاد

دخمله نازم الهی فدای حرف زدنت بشمکه اینهمه شیرین زبونی الهی مامانی قربونت بره واسه فردا می خوام عکسهای جدیدتو که تو چله و بقیه روزها انداختم میزارم تو وبلاگت تا بزرگ شدی همه رو ببینی و بدون که مامانی خیلی خیلی دوست داره