ایداایدا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 26 روز سن داره

دختر گلم آیدا

كاش مي دانستي،كه تو را داشتن و حس كردن چه نشاطي دارد...!

1390/9/5 13:22
نویسنده : پروانه
228 بازدید
اشتراک گذاری

شب رحمت

سبدی دارم در دست

می روم سوی خدا

یا علی می گویم

می روم تا درگه نور و امید

تا به جایی که ملک ره نبرد

می روم سوی خدا

سوی حق

سوی اُمید

چون قرارم امشب است

می روم تا که به من تازه براتی بدهند

می روم تا در ِ رحم

می زنم در با اشک

و قسم می دهم او را از دل

به هم او

به محمّد

به علی

به فاطمه

به هر چهارده نور خدا

به قائم

و به نور ...

تا که مرا ره بدهد

به سوی نور

به چشمه غسل ذنوب

سبدم را به ملائک دادند

می برندش تا در ِ لطف خدا

حال ...

من منتظرم در ره عشق ...

و دعا می کنم امشب همه را

زیر لب ذکر خدا می گویم

تشنگی را ز دهان دور کنم من با اشک

به خدا بوی خدا می آید

آری ...

نور آمد

و ملائک سبدم آوردند

لبالب از رحم

سرریز از نور و کرم

و چه زیبا با نرگس فردوس پوشانیده شده

شکری می گویم به خدا

می نوشم آب حیات

با دل و جان آن مبارک سحر آمد

و ز گلدسته دل بانگ اذان می شنوم

نیست خدائی جز او ...

نیست خدائی جز او

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)