ایداایدا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 26 روز سن داره

دختر گلم آیدا

مامان جون و دایی حمید امروز رفتن مکه

1391/2/9 11:37
نویسنده : پروانه
257 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر گلم

امروز 09/02/91 مامان جون با خانواده دایی حمید اینها رفتن مکه ولی من خیلی ناراحتم نهبخاطر رفتنشون بلکه به خاطر اینکه موقع رفتن نتونستم بدرقشون کنم و از اشون خداحافظی کنم اخه متاسفانه و متاسفانه باز هم مریض شدی اخه ما سه شنبه شب برای دیدن مامان اعظم و بابا خلیل رفته بودم شهرستانتا چهر شنبه شب که برگشتیم تو حالت خوب بود پنجشنبه من و بابایی کلاس داشتیم مجبور شدیم باز هم تو رو بذاریم پیش مامان جون انیتا هم اونجا بود و بد جوری هم سرما خورده بود عصر که برگشتیم خونه خودمون باز تو سر حال بودی و هیچ علائم سرما خوردگی هم نداشته بعد شامکه رفتیم عمه تا سری بهشون بزنیم بازباز متاسفانه باز هم متاسفانه زهرا خانوم سرما خورده بود حالا نمودنم از زهرا گرفتی و یا از انیتا دیروز هم از صبح که از خواب بیدار شدی و حسابی پدر منو در اوردی تا شب که خونه مامن جون بودیم یکراستاه ناله کردیاگه خاله مهری نبود من دیگه واقعا نمی دونستم از دست تو باید چیکار میکردم اخه هی بهونه گیری میکردی سمانه هم یه سگپاکوتاه گرفته توهم شدی عاشق اون سگه یک با اون سرتو گرم کردیم و دیگه هم که هیچی

شب هم که تو نتونستی بخوابی مجبور شدم سریع بریم خونه خودمون از بس هم که گریهکردی نتونستم با مامان جون خداحافظی کنمصبح بردیمت خونه خاله فریده سارینا هم به خاطر تو نرفت مدرسه که پیش تو باشه طفلی سارینا از یک هفته پیش همش لحظه شماری میکرد که بعد رفتن مامان جون تو رو ببریم خونشون

خوش بحال مامان جون الان فکر مینم رسیده باشن انشاله که همه اونهایی ارزوی مکه را دارند قسمت بشه برن زیارت و ما را هم دعا کنن

عزیزم تو هم انشاله زود زود حالت خوب میشه دیگه کمترمریض بشی و یا بهتر بگم اصلا مریض نشی اگه نمی دونی چقدر داغون میشم وقتی تو رو تو این وضع میبینم

عزیز مامان خیلی خیلی دوست دارم

ماچماچماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)