عزیز دل مامان چشمای خوشگلش حساسیت پیدا کرده
من همونم که همش به ياد چشمات ميمونم من همونم که تورو هميشه دنيام ميدونم من همونم که غم و از توي چشمات مي خونم شده هر کار ميکنم تا غم و از تو برونم من همونم که تويي فرشته ي ارزوهام جون من فقط يه بار عشق و بيار هديه برام
سلام امروز ١٠/٠٥/١٣٩٠ دقیقا ٥ روزه آیدا خانوم ما شده ٩ ماهه فداش بشم یک هفته است که حساسیت پیدا کرده چشای خوشگلش عفونت کرده ولی نمی دونم به چی سه بار بردمش دکتر تا اینکه داروی دکتر خودش خوبش کرد
دخمله مامان چون چشماش درد می کرد و سوزش پیدا کرده بود همش داد میکشید و گریه می کرد دختر گل مامان حتی نمی تونست شبا راحت بخوابه
روزها هم سر قطره ریختن به چشمای نازش همش با هم دعوا می کردیم تا اینکه از دیروز حالش بهتر شده و داره ارومتر میشه
دختر بلای من خیلی شلوغ شده دکترش بهش میگه باید حسابی غذا بخوره تا چاقتر بشه اخه طفلکی بعداز اینکه چند بار مریض شد خیلی ضعیف شده منم که نیستم بهش برسم همه کارها و زحمتها افتاده پایه مامان جونش خدا مامان و بابا جونش را حفظ کنه