ایداایدا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره

دختر گلم آیدا

بدون عنوان

  تمام لحظه های عمرم بدرقه نفس کشیدن توست به دنبال کوچکترین فرصت بودم تا بزرگترین تبریک را نثار قلب مهربانت کنم ورق خوردن برگ سبز دیگری از زندگی ات را تبریک میگویم تولدت آذین زندگی ام باد     ...
4 آذر 1392

عزیزم تولدت مبارک

گل زیبای در حال شکفتنم آرام آرام میبینم که گل برگهای زیبایت از هم باز میشوند تا تو را به گلی کامل تبدیل کنند غافل از اینکه گل نو رسته من دیر زمانی است که بوی عطرش فضای دنیا را از آن خود کرده است عزیزم با تمام. قدرت از وجودم تو را سیراب میکنم وبا دستانی که روز به روز خط خطی تر می شوند وجودت را از هجوم بادهای خزان محافظت می کنم باشد. تا تمامی عالمیان به تماشای گل زیبای. من بنشینند تا شاید شبنمی از وجودش بر سر آنها بچکد زیبایم با تمام وجودم به داشتن تو بر خود می بالم وخدا را شکر میگویم که در چنین روز با برکتی برکت تمام جهان را بر وجودم ریخت وتو را در دامانم نهاد برایت آرزو می کنم همیشه شاداب و سرزنده باشی و سالیان دراز در پناه حضرت مهدی. صالح ...
4 آذر 1392

روحت شاد

  به یاد تمام پدر هایی که امروز در بین ما نیستند اما خاطره ی روز های حضورشان هرگز فراموش نخواهد شد پدرم ، خوب می دانی که همیشه تکیه گاهم بودی و در سایه ات با افتخار به آسمان نگاه می کردم وطنین صدای دلنشینت تا ابد در گوشم زنگ می زند يادت در خاطرمان هميشه جاودان است دوستت داریم و همیشه بیادتیم بهشت جایگاهت بهترینم      ...
6 شهريور 1392

باباجون مهربونم

بابا جون مهربونم ، عزیز دلم  چه زیباست این متن در وصف تو نازنین ترینم : تو که مهربانی را گسترده می خواستی و انسانیت را ستایش می کردی هیچکس چون تو سرود زیبای یاری رساندن بر قله های رفیع عشق را بی هیچ ادعا و بی هیچ چشمداشتی فریاد نمی کرد و آنگاه که باید یاری می شدی، هیچکس را یارای یاری رساندن به تو نبود  دوستت دارم تا بی نهایت و دلم تنگ است برای تمام روزهایی که می توانستم با تو باشم و نبودم       ...
6 شهريور 1392

بدون تو چه خواهم کرد

بی تو تمامی روزها شب است و تمامی شبها غم بی تو تمامی فصول سرد است و بی روح  نبودنت را هنوز باور نکرده ام بر سر مزارت که می ایم هنوز شوکه هستم و مات خوابم یا بیدار ؟ چگونه نیستی ولی از همه هوشیارتری به احوال ما چگونه رفته ای ولی از همه اوقات بیشتر احساست میکنم مهربان پدرم دستت که به خدا میرسد و ابرهای نرم را چون بالشی در اغوش میکشی برای ما مردگان متحرک بیشتر دعا کن شاید به حق پاکی نفست و حرمت پدری دعایت مستجاب شود     ...
6 شهريور 1392

دعایم کن

در لباس سفید احرام تصورت کردم .... فرشته گونه و زیبا ارام و متواضع همچون همیشه اکنون سوار بر بال فرشتگان عازم دیار وحی هستی مطمئنم حج ات قبول فرشته زیبای زندگی ام گوشه چشمانت که تر شد یادی از ما کن .... جای دوری نمی رود       ...
6 شهريور 1392

ارامش قلبم

عكس نازنين تو در گوشه اتاق هر روز نگاهم ميكند و هر صبح با سلامي به روح پاكت آغاز ميشود .... تا از كار دنياخسته ميشوم نگاهي به رويت مي اندازم و گويي با لبخندي ارام در گوشم مي گويي .... زندگي شوخي بزرگي است ..... بخند و متوكل باش       ...
6 شهريور 1392

بابا جون نازنینم

 بابا جون نازنينم ناله را هر چند می خواهم که پنهانش کنم سینه می گوید که من تنگ آمدم فریاد کن نميداني چقدر دلم هوايت را دارد ....... قلب پاك و آرامت ، نگاه معصومانه و زيبايت ، لبخندهاي مليح و مهربانت .... همه و همه را به ياد دارم .... بي مرام دنيا .... به رسم پدري دعايمان كن ..... دعاي فرشته ها زودتر مستجاب ميشود   ...
6 شهريور 1392