ایداایدا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 8 روز سن داره

دختر گلم آیدا

همیشه در خاطرمان زنده خواهی ماند

سلام پدر عزیزم... حال همه ما خوب است خوب.. اما تو باور نکن.. دلمان برای دیدارت تنگ است تنگ.. یادت را به شمعدانی ها پیوند زده ام.. هیچ گاه زرد نخواهند شد.. همیشه سبز است سبز.. همیشه پر گل.. گلدانی از یادت.. خاطراتت.. حرفهایت.. نگاهت.. صدای خنده هایت بر طاقچه خیالم است..چه مهربان بودی.. یادت گرامی.. روحت شاد.. دوستت دارم!       ...
6 شهريور 1392

باورم نمیشه که رفتی

پدرم  در دلم از داغ تو غوغاست هنوز غم فقدان تو پنهان به دل ماست هنوز گر چه ناگه به دل خاک سیه آسودی هر کجا می نگرم ، روی تو پیداست هنوز       ...
6 شهريور 1392

بابا خیلی دوست دارم

ای دریغا راد مرد لطف و رحمت درگذشت اسوه صبروتلاش و کار وهمت در گذشت او که با عشق رضا ،قلبش به سینه می تپید گشت تسلیم رضا ، او با رضایت درگذشت       ...
6 شهريور 1392

دلم بد جوری گرفته

رفتی ای جان پدر ، اما مقامت ماندنی ست لب فرو بستی ، ولی شور کلامت ماندنی ست ز ادمی باقی نماند در جهان جز نام نیک در میان ما همیشه ، زنده نامت ماندنی ست     ...
6 شهريور 1392

روحت شاد

با کدوم رنگ سیاهی میشه تو عزات سهیم شد با کدوم حرف تسلی میشه باز مثل قديم شد با کدوم گريه زاري ميشه از ياد تو رد شد با چه درسي ميشه بي تو زنده بودن رو بلد شد باورم نميشه نيستي باورم نميشه رفتي اما باور كن هميشه توي قلب من نشستي توكه نيستي خاليه جات توي هر لحظه و هرجا از تو عكس وخاطراتت مونده يادگاري اينجا كاش ميشد يه بار ديگه ببينم تو رو كنارم تا بتونم بدي هامو از دلت بيرون بيارم كلي حرفاي نگفته مونده پشت بغض چشمام ديگه گريه چاره ساز نيست بي تو دنيارو نميخوام       ...
6 شهريور 1392

بزرگوار پدرم

بشنو ای دوست ، کز مرگ حذر نیست که نیست غیر تسلیم و رضا چاره دگر نیست که نیست مرگ یاران همه سخت است عزیزان ، اما ماتمی سخت تر از مرگ پدر نیست که نیست     ...
6 شهريور 1392

پدر نازنینم

پدرم چشمی پر از آئینه داشت با نجابت الفتی دیرینه داشت پشت پرچین نگاهش ،عکس صبح تا همیشه ، یک دل بی کینه داشت     ...
6 شهريور 1392

سلام بر همه عزیزانم

من دوباره ولی با تاخیر امدم ببخشید که اینهمه تاخیر داشتم خدا به هیچ دلی غم نده که غمناک امدم پدرم هفته گذشته فوت کرد بعد از چهار وپنج ماه دوندگی و مبارزه با بیماری بلاخره تسلیم شد . دخترم وضعیت روحی مناسبی نداشت طفلی با این سن کم خیلی اذیت شد محیط خونه پر از استرس و نارحتی بود من هم نای امدن نداشتم ولی امدم به خاطر دوستان عزیزی که اظهار همدردی کرده بودن امدم تشکر کنم من و ایدا فراموشتان نکرده بودیم ما همیشه به یادتان هستیم و دوستتان خواهیم داشت
6 شهريور 1392

باز هم دلتنگی

چه سخت است از صبر گفتن و دلجویی دادن وقتی که لحظه هایت همیشه با درد آمیخته شده است. چه سخت است امید بستن به فرداهای دور از انتظار وقتی که تنها، درد مرهم زخم هایت باشد. میدانم چقدر سخت است وقتی صبرت را به ازای روزها تحمل رنج از دست می دهی و میدانم چه سخت است وقتی ناله های لحظه های تنهاییت را با شانه های بی کسی شب تقسیم می کنی تا حرمت اشک های پاکت را مقابل هر کس نشکنی. آری، چه سخت است موعظه وقتی که هیچکس دردت را نمی فهمد و هیچکس نمی تواند تسکین دهنده دل خرابت باشد...                             نمی دانم چه ...
31 خرداد 1392